نمي توانم؟!
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس iceheart-2011.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 231
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 231
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

عاشقانه
جذاب و زيبا
شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, :: 20:33 ::  نويسنده : elena       

 

نمی توانم به ابرها دست بزنم٬ به خورشید نرسیده ام. 

هیچگاه کاری را که تو میخواستی انجام نداده ام. 

دستم را تا جایی که میتوانستم دراز کردم. 

انگار من آن نیستم که تو میخواهی... 

برای اینکه نمی توانم به ابرها دست بزنم یا به خورشید برسم... 

نه٬ نمی توانم ابرها را لمس کنم یا به خورشید برسم. 

نمی توانم به عمق افکارت راه یابم و خواسته های تو را حدس بزنم... 

برای یافتن آنچه تو در رویا پی آنی٬ کاری از من بر نمی آید! 

می گویی آغوشت باز است٬ 

اما خدا می داند برای چه کسی... 

نمی توانم فکرت را بخوانم یا با رویا های تو باشم. 

نمی توانم روهایت را پی گیرم یا به افکارت پی ببرم.  

 

 

 

دلم می خواهد کسی را بیابی که بتواند کارهای نا تمام مرا به انجام رساند... 

راهی را که من نیافتم او بیاید و برای تو دنیایی بهتر سازد... 

کاش کسی را بیابی٬ کسی که بی پروا باشد و بر تو غلبه کند 

اندیشه هایت را که همواره در تغییر است به سمتی هدایت کند 

و روح تو را که همواره در پرواز است آزاد سازد...! 

اما من نمی توانم... نمی توانم. 

نمی توانم زمان را به عقب برگردانم تا دوباره به ۱4 سالگی پا بذاری... 

نمی توانم زمین های بی حاصلت را دوباره سرسبز کنم 

نمی توانم بار دیگر درباره آنچه قرار بود چنان باشد و اکنون چنان نیست حرفی بزنم... 

نمی توانم زمان را به عقب برگردانم و تو را به روزگار جوانیت 

نمی توانم زمان را به عقب برگردانم و تو را نو جوان کنم.!. 

 

 

پس با من وداع کن و به پشت سرت نگاه نکن٬ 

هرچند در کنار تو روزهای خوشی را پشت سر گذاشتم. 

افسوس! من آن نیستم که بتواند با تو سر کند . 

اگر کسی از حال و روز من پرسید ٬ بگو زمانی با من بود٬ 

اما هیچگاه دستش به ابر ها و خورشید نرسید...

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: